کد خبر: ۱۵۵
۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

تولید در طلاب، فروش در عراق

خیابان مفتح 8 یا همان میثم جنوبی جزو خیابان های پرتردد منطقه 4 است. در این خیابان جمع زیادی از انگشترسازهای مشهدی متمرکز شده اند و روزانه تعداد زیادی انگشتر با نگین های مختلف تولید و به گوشه و کنار شهر، کشور و جهان ارسال می کنند.

خاطره خوشایند قدم زدن در بازار انگشترساز‌های این حوالی همراه با به‌یادآوردن حرف‌های بزرگ‌ترهاست که از اجر و پاداش انگشتر در وقت نمازخواندن می‌گفتند و درمان و اعجازی که برخی از سنگ‌ها داشتند و لابد هنوز هم دارند. این سنگ‌ها دنیای گسترده‌ای را شامل می‌شوند. به وقتش باید در این‌باره هم حرف زد. میثم‌جنوبی مسیر هرروز من و محدوده رفت‌وآمدم است، اما هیچ‌وقت تا امروز دقیق نشده بودم که مردم محلی ما که هرروز کرکره مغازه را بالا می‌کشند و کنار کوره ریخته‌گری می‌نشینند و وسواس و دقت به خرج می‌دهند تا قلم به بهترین شکل روی رکاب بنشیند، چقدر در هنر کم‌نظیر هستند. محصولات تولیدی آن‌ها به‌عنوان سوغات تا کشور‌های دور می‌رود و حتی برخی از گردشگران بعد از زیارت تنها به‌منظور خرید انگشتر مسیرشان را به سمت مشهد کج می‌کنند.
منطقه ما از این هنر غنی است. همان‌طور که کوی المهدی (ع) بازار سنگ‌تراش‌هاست، میثم به محله انگشترساز‌ها شهرت دارد. البته این ۲ هنر به هم وابسته‌اند و ربط دارند. یعنی هرکجا انگشترسازی باشد، محال است پای سنگ و نگین به میان نیاید. دوربین‌های زیادی از رسانه‌ها تا به حال در این محدوده چرخیده است، با عکس‌هایی که روی سایت‌های مختلف خبری و هنری هر نگاهی را متحیر کرده است. 


 گشتی در دنیای انگشترساز‌ها

برخی از آن‌ها آن‌قدر به کار حتی کنار کوره و گرما عادت کرده‌اند که از تعطیلی‌هایشان چشم می‌پوشند و کارشان جمعه و شنبه ندارد. ریخته‌گر‌ها تابستان سخت و طاقت‌فرسایی دارند. خودشان چیزی به زبان نمی‌آورند، اما هرم گرما و آتش از همان لحظه ورود  چشم‌های آدم را می‌سوزاند. دخمه سیاه داخل نفس کشیدن را سخت می‌کند. چندروز متوالی برای گفتگو با انگشترساز‌های راسته خیابان میثم و کوچه‌پس‌کوچه‌های آن وقت می‌گذاریم.
تازه متوجه می‌شویم انگشترسازی، آیینه‌کاری هم دارد که جزو هنر‌های نوین و جدید است و همچنین مخراج‌کاری.
چقدر مغازه در این رابطه فعال است! نه اینکه فکر کنید آدم‌های قدیمی صاحب حجره‌اند. بیشتر آن‌ها را جوان‌ها می‌چرخانند که به قول ما هنرمندانی گمنام هستند. عجیب است با توضیحاتی که صاحب هر حجره و مغازه می‌دهد، متوجه می‌شویم یک چیز خیلی خیلی کوچک و بی‌اهمیت که بیشتر آدم‌های اطراف ما به دست دارند، چقدر انتخابش سخت است و تخصص می‌خواهد. توصیف و روایت یک به یک ماجرا‌ها با اصطلاحاتی که آن‌ها به کار می‌برند و تخصصی است، برای ما سخت است.
 


 

 رابطه بین انگشتر و شخصیت

کافی است مثل گزارشگر ما وارد دنیای انگشتر‌ها شوید که برای خودش عالمی دارد و پر از گفت و شنود است، پر از قصه و روایت و افسانه. توصیه می‌کنیم حتما برای دیدن این بازار وقت بگذارید. انتخاب انگشتر‌ها می‌تواند نشان‌دهنده شخصیت، سن و سال و نوع سلیقه باشد، از انگشتر‌هایی که حاجی‌های بازار با رکاب‌های پرنقش‌ونگار به دست دارند تا آن‌هایی که رکابشان ساده و ظریف و معمولی است و توی دست یک بچه‌محصل هم می‌شود دید. البته آن‌ها که بچه‌مذهبی هستند هم نوع و مدل انگشترشان فرق می‌کند.
دیده‌اید بعضی‌ها انگشتربازند. بیشتر آدم‌های سن‌وسال‌دار و بازاری در هر انگشتشان یک یا ۲ نمونه انگشتر دارند. انگار ابهت و اقتدار بیشتری به آن‌ها می‌دهد.

 

یک انگشتر و این همه هنر

قدیم‌تر‌ها بازار انگشترساز‌های سنتی خیلی داغ‌تر از حالا بود. ورود ماشین به هنر انگشترسازی کار آن‌ها را راحت‌تر کرده است. بین این همه مغازه و آدم فهمیدن اینکه قدیمی بازار چه کسی بوده سخت است. گفته می‌شود قدیم‌ها چند حجره کوچک بیشتر نبوده است، اما حالا خیلی‌ها وارد بازار شده‌اند. به عبارتی دست زیاد شده است و البته کار کسی هم کساد نمی‌ماند. زیرا هنر جای خود را پیدا می‌کند. هر هنری دستگاه مخصوص به خود را دارد. البته محل فروششان بازار رضا (ع) است، ولی گهگاهی رهگذری بخواهد خریدی داشته باشد، دست خالی برش نمی‌گردانند. بعضی از انگشترساز‌ها بین شهروندان و اهالی محله شناخته‌شده‌اند و از همان‌جا خرید می‌کنند. طبیعی است و حق هم دارند که سفارش کار را به جایی بدهند که معتبر است. در لابه‌لای گفتگو‌های اولیه، برای شناخت بیشتر کار دستمان می‌آید هر انگشتری ۲ جزء دارد؛ رکاب انگشتر یا همان حلقه و نگین انگشتر. حلقه ساده و بدون هیچ تزئیناتی فقط ریخته‌گری شده است که این هم خودش ماجرا و فرایند طولانی دارد و بعد شیار‌هایی به حالت پنجه است که برای نگه‌داشتن نگین استفاده می‌شود، اما حالا بیشتر رکاب‌ها با تزئینات و پر از نقش‌ونگار هستند، از قلم‌زنی گرفته تا آیینه‌کاری آن. برخی از انگشتر‌ها مشبک‌کاری شده‌اند و بعد هم مخراج‌کاری می‌شوند. بعد هم نگینی از سنگ‌های مختلف روی آن قرار می‌گیرد که البته فیروزه و عقیق بیشترین طرف‌دار را دارد. برخی از مواقع هم روی انگشتر عباراتی کوتاه شامل نام معصومین (ع) حک می‌شود که حرمت دارد و نگاه داشتنش سخت‌تر است. حکاک‌ها اصولا طرح‌های سنتی را قبول دارند و دست کردن انگشتر سنتی را نشان مذهبی بودن می‌دانند.
 

دنیای فیروزه‌ای غلامعلی محصل

 غلامعلی محصل یکی از قدیمی‌های کار با فیروزه است. بیشتر از ۶۰ سال از عمرش می‌رود، اما هنوز صبح تا شامش را پای این کار  می‌گذارد. این را از صدای ممتد دستگاه تراش می‌شود فهمید. از سال ۱۳۵۵ وارد این کار شده است. عمری است برای خودش. می‌گوید از دوسالگی در حمایت پدربزرگ و مادربزرگم بودیم. پدربزرگم روحانی بود؛ باخدا و با نماز. به رحمت خدا که رفت، من با راهنمایی پسردایی‌ام وارد کار انگشترسازی و فیروزه‌تراشی شدم. با اینکه بعد از کسادی کار خیلی‌ها مغازه‌هایشان را واگذار کردند و سراغ حرفه دیگری رفتند، من حس می‌کنم به این سنگ انس گرفته‌ام و نمی‌توانم از آن جدا شوم.‌
می‌گوید: مرغوب‌ترین فیروزه‌ها در ایران است و معدن نیشابور که بزرگ‌ترین و مرغوب‌ترین معدن فیروزه کشور است. سنگ فیروزه بهترین و منحصربه‌فرد‌ترین سنگ قیمتی است که در آن می‌توان رگه‌های زیبایی از اشکال اشیا و گیاهان دید. فیروزه انواع متنوعی دارد که مرغوب‌ترین و معروف‌ترین آن‌ها فیروزه عجمی و شجری است.

 

 سپردن معدن به بخش خصوصی

می‌پرسد می‌دانید سردی کار بین فیروزه‌کاران از کی پیش آمد؟ و بعد بدون هیچ درنگی خودش پاسخ می‌دهد: از زمان واگذاری معدن نیشابور به بخش خصوصی. اشتباه نکنم حدود ۱۲ سال از آن جریان می‌گذرد و هنوز چندسال دیگر باقی است تا مهلت آن به پایان برسد. تا آن زمان فیروزه‌تراش‌های مشهد که حدود ۳۰۰ نفر می‌شدند، فیروزه را از تعاونی تهران می‌خریدند که مربوط به همین  معدن بود. یعنی فیروزه می‌رفت تهران و بعد به دست ما می‌رسید، اما بعد از واگذاری معدن، تمام کار‌ها را خود بخش خصوصی عهده‌دار شد. من را هم که می‌بینید هنوز مشغول کار هستم، حدود ۱۵ سال قبل یک وانت سنگ فیروزه خریده‌ام و به‌تدریج استفاده می‌کنم. یک کیلو فیروزه کفاف یک سال کار کردنم را می‌دهد. سنگ‌ها را برای مخراج‌کاری تراش می‌دهم و به‌صورت ریز و کوچک تراش می‌خورد.
او ادامه می‌دهد: فیروزه‌ها به‌صورت قلوه‌سنگ است. آن را حبه‌حبه می‌کنیم و با چند موتور تراششان می‌دهیم و بعد سر چوب‌های لوخ‌مانند می‌چسبانیم و جلا می‌گیرند و بعد هم مراحل بعدی کار انجام می‌شود. این را بگویم از زمانی که سنگ از معدن می‌آید تا فرایند آماده کار شدن بیشتر از ۱۰ عمل روی آن انجام می‌پذیرد. البته سنگ‌هایی هم که از معدن استخراج می‌شوند، پالایش و گلچین می‌شود تا به دست سنگ‌کار برسند.

 

 پرستاری از جان فیروزه

 فیروزه بیشتر باب طبع کشور‌های عربی است و طرف‌داران زیادی دارد. این را هم نگفتم که فیروزه نیشابور سنگی زنده و اسفنجی است. یعنی رنگش بسته به شرایط تغییر می‌کند. وقتی در معرض نور قرار می‌گیرد یا در دمای متغیر محیط یا زمانی که چرب و مرطوب شود، رنگش تغییر‌ می‌کند و اگر خوب نگهداری نشود، سنگ از بین می‌رود.
اطلاعات او از سنگ‌های دیگر به اندازه فیروزه نیست، اما می‌داند عقیق یا آگات از سنگ‌های نیمه‌قیمتی است. عقیق نیمه‌شفاف، مات و دارای جلای شیشه‌ای است و در میان جواهرات درجه دوم سنگی مشهور است و بهترین آن سرخ و زرد و سفید است. عقیق هم انواع مختلف دارد؛ از عقیق خزه‌ای، چشمی، آبدار، دژی و منظره‌ای گرفته تا عقیق لایه‌ای، آتشین، سلیمانی و شجری که در آن طرح یک درخت دیده می‌شود و در نوع مرغوبش باید درخت کامل دیده شود. عقیق سلیمانی به سنگ باباقوری هم معروف است و نوع رگه‌دار سنگ یمانی است. در روایات آمده است که فقر را برطرف می‌کند و سبب از بین بردن پریشانی هم هست و گفته می‌شود  انگشتری که حضرت علی (ع) به فقیر داد هم عقیق بوده است. ثواب نماز با انگشتر عقیق برابر با ۱۰۰۰ رکعت بدون عقیق است.

 

 تراشیدن شرف‌الشمش در روز موعود

غلامعلی محصل توضیح می‌دهد: عقیق‌های زردرنگ را توی پستو نگه می‌دارند برای روز موعود و تراشیدن شرف‌الشمس. آن‌طور که شیخ بهایی نقل کرده است، به دست کردن شرف‌الشمس باعث وسعت رزق و سلامت سفر می‌شود. ۱۹ فروردین هرسال، همان روز موعود برای تراشیدن شرف‌الشمس است که از نظر علم ستاره‌شناسی، یکی از بهترین و سعدترین روز‌های سال است. انگشترساز‌ها از طلوع آفتاب تا ظهر شرعی ۱۹ فروردین وقت دارند روی سنگ‌ها را با نشانه‌های مخصوص بتراشند.
او درباره به همراه داشتن درّ نجف که علاوه بر زیبایی ظاهری، ثواب نماز را هم بیشتر می‌کند نیز می‌گوید: ریگ‌های بیابان‌های نجف، پر است از سنگ‌های شفاف سفید و زردرنگ که به آن‌ها می‌گویند درّ. قیمت چندانی ندارد، اما معمولا سوغات مسافرانی است که از عتبات برمی‌گردند.

 

 یک هنر نیست، دنیای هنر است

بین این همه حجره انگشترسازی و نگین‌تراشی، آدم می‌ماند سراغ کدام‌یک برود. در این بین پای ویترین‌ها و جعبه‌های گردان چشم‌نواز داخل مغازه‌ها درنگ می‌کنم. می‌دانم اگر انگشتری به دلم نشست، قطعا انگشترساز برای آن مایه گذاشته است. مدل‌ها متفاوت و زیاد است؛ روی برخی از آن‌ها نقش‌های چندضلعی و قلم‌زنی استفاده شده است.
محمدرضا مفیدی و رضا نیکخواه داخل یک حجره‌اند و گپ می‌زنند. می‌گویند کرکره خیلی از مغازه‌ها پایین است و بازار بی‌رونق. آن‌ها هم از سر بی‌حوصلگی ماندن در خانه، ترجیح می‌دهند مغازه را باز کنند. فرصت مناسب است تا با آن‌ها گفت‌وگویی داشته باشیم.
تعریف می‌کنند: ابزار کارشان موتور، مته، انواع سمباده، چکش، انبردستی‌های مختلف، سوهان، قیچی و اره است.
از بین آن دو، مفیدی که کار قلم‌زنی را انجام می‌دهد و به محمدرضا قلم‌زن معروف است، توضیح می‌دهد: فن و هنر انگشترسازی آمیخته‌ای از فنون و هنر ازجمله طراحی، گوهرشناسی، میناکاری، فلزکاری، مرصع‌کاری و هنر قلم‌زنی است که محصول نهایی آن انگشتر می‌شود. انگشتر‌ها کاربرد‌ها و انواع مختلفی داشته‌اند و دارند؛ کاربرد‌های زینتی یا مذهبی، انواع بدلی و اصل، گران و ارزان،  اما شیرین‌ترین کاربرد انگشتر، همان نشان نامزدی است که به رسم معمول وقتی دختر و پسری همدیگر را برای زندگی مشترک می‌پسندند و انتخاب می‌کنند، حلقه‌ای به‌عنوان نشان در دست دختر جا می‌گیرد که قدیم خیلی ظریف و ساده بوده است، اما هرچه زمان می‌گذرد، متعلقات آن بیشتر می‌شود و جالب اینکه حالا عروس و داماد حلقه‌های تعهدشان را شبیه هم انتخاب می‌کنند.
نیکخواه می‌گوید: اولین نکته در انگشتر نوع رکاب است که دست‌ساز باشد یا ماشینی و بعد هم سنگ آن است که قیمت سنگ از چندهزار تومان شروع می‌شود و به چندمیلیون هم می‌رسد و بعد سنگ و حکاکی مهم است.

 

 نقشی که دست می‌زند

رضا نیکخواه ادامه می‌دهد: گاهی با ماشین روی سنگ حکاکی می‌شود، ولی قیمت آن به اندازه حکاکی دستی نیست. شاید نقش رکاب یک انگشتر حدود چندهفته وقت بگیرد. معمولا رکاب‌ها از جنس نقره هستند، اما به دلیل اینکه اسید موجود در بدن بعضی‌ها و عرق کردنشان بیشتر از حد معمول است، بعد از مدتی رنگ نقره سیاه می‌شود. برای همین، انگشترساز‌ها با کمک علم شیمی، چنددرصد پلاتینیوم را با نقره ترکیب می‌کنند تا رنگش عوض نشود.
او توضیح می‌دهد: رکاب یا به قول ما مشهدی‌ها چنبر، انواع مختلف دارد. از رکاب‌های سنگین و برجسته که مخصوص آدم‌های سن‌بالا و جاافتاده است تا رکاب‌های فانتزی و زنانه. بعضی از رکاب‌ها هم بسیار ساده است؛ بی هیچ نقش‌ونگاری. رکاب‌ها جنس‌های مختلفی هم دارند؛ نیکل، برنج و مفرغی از ارزان‌ترین آن‌ها هستند و رکاب طلا و پلاتین هم گران‌قیمت است که این روز‌ها خریدنش سخت است و حتی عروس و داماد‌ها ترجیح می‌دهند حلقه‌هایشان را از بین نقره‌جات انتخاب کنند.
 

 آینه روی رکاب

خدادادی هم ۱۹ سال در کار قلم‌زنی طلا بوده و استاد شده است و فوت و فن آن را می‌داند؛ به قول خودش از زمانی که طلا گرمی ۴۰۰۰ تومان بوده است، اما زمانی که نوسانات بازار و گرانی طلا که رغبت به خرید را کم کرده است، باعث شده او سراغ هنر جدید آیینه‌کاری بیاید. می‌گوید: تماشای این هنر روی انگشتر حسی شبیه دیدن آیینه‌کاری‌های حرم و مساجد را دارد و با همان ظرافت انجام می‌شود.
او انگشتری را از ویترین بیرون می‌کشد که جلایش چشمگیر است. می‌گذارد روی میز و ادامه می‌دهد: این هنر ماست، با همین تراشه‌هایی که حاصل کار قلم الماس است و اگر ذره‌ای خطا رود، الماس سر قلم می‌پرد و ما کلی ضرر می‌کنیم.
مخراج‌کاری در حیطه هنر او نیست، اما به‌معنی سوارکاری نگین روی انگشتر است و ظرافت خاصی دارد و باید با وسواس انجام شود.

 

 کار کنار کوره

سنگینی کار در حجره سیاه و دودگرفته سیدحسن حسینی در یکی از کوچه‌های مجاور بیشتر به چشم می‌آید. تحمل کوره گداخته و آتشی که نهیب می‌زند توی گرمای آخر خرداد سخت است، اما سیدحسن به این کار عادت کرده است.
سیدحسن هم اصطلاحات تخصصی مربوط به کارشان را در بین صحبت‌هایش زیاد بیان کرده است و توضیح می‌دهد: سال ۶۳ که وارد این کار شدم، ریخته‌گری خیلی کم بود و با زغال‌سنگ کار می‌کردند که دوده و کثیفی بیشتری داشت، اما حالا با گاز کار می‌کنیم. عیبش این است که همیشه باید کنار آتش باشیم و کار سختی است و به همین دلیل بیشتر مهاجران آن را انجام می‌دهند. معمولا انگشتر‌ها از ۳ تکه درست می‌شوند که هربار برای آن قالب‌ریزی می‌شود. نخستین گام برای شکل‌گیری انگشتر این است که مدل‌های انگشتر بنا بر طرحی که از پیش تعیین شده است، در قالب‌های ماسه طراحی شود. ریخته‌گری هم سنتی و ماشینی دارد و بیشتر از خاک رس سوخته استفاده می‌شود و آن را با شیره نبات و انگور مخلوط می‌کنیم تا چسبندگی لازم را داشته باشد. حرارت کوره باید به ۱۴۰۰ درجه برسد. نقره در این حرارت ذوب می‌شود و بعد آن را داخل قالب می‌ریزیم و ادامه کار انجام می‌شود.

 

 بیمه صنایع‌دستی هستیم

سیدمحمد حسینی هم انگشترساز است و روبه‌روی ریخته‌گری سیدحسن مغازه دارد. نسبتی بین آن‌ها نیست. سیدمحمد ۳۷ ساله است و ۱۵ سال است این کار را انجام می‌دهد. حرف‌هایش اشتراکات زیادی با صحبت‌های دیگران دارد؛ اینکه انگشترسازی هنری وسیع و پیچیده است و به این راحتی‌ها نمی‌شود درباره آن حرف زد.
او توضیح می‌دهد: کار با ماشین و گچ با کار دست فرق دارد و قطعاً هزینه‌اش هم متفاوت است. کار‌های با ماشین جانی ندارند و استقامتشان کم است و کار دست زمان‌بر است و مستحکم.
به نظر او انگشتری که صفر تا صدش کار دست باشد، گاهی از طلا گران‌تر درمی‌آید. او نکته جالبی را درباره تاریخچه این هنر می‌گوید: وقتی پادشاه برای کسی انگشتری می‌فرستاده است، به معنی این بوده که او را بخشیده است و وقتی حلقه انگشتری به کسی اهدا می‌شده، یعنی او به مقامی رسیده است.
 بیشتر انگشترساز‌ها بیمه صنایع‌دستی هستند. این را تازه یادم می‌آید که بین نوشته‌ها نیاورده‌ام و البته گلایه همیشگی هنرمندان که کم‌توجهی مسئولان به هنر است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44